جمعه، بهمن ۰۱، ۱۳۸۹

اندر احوال ما و نان !!!!

یادمه بچه که بودم بابام بهم ده تومن می داد می رفتم نانوایی دو تا نون بربری می گرفتم،یه مقدار که بزرگتر شدم پنجاه تومن بهم می داد می رفتم سه تا نون می گرفتم،یکم جلوتر با پنجاه تومن دوتا نون بربری می خریدم،بزرگتر که شدم نون دونه ای پنجاه تومن شد و تا این اوخر دونه ای صد تومن.یا مثلا با صد تومن چهارده تا نون لواش می دادن یا یکم جلوتر با صد تومن هشت تا نون لواش می دادن،یا نون سنگک دونه ای بیست وپنج تومن بود ولی حالا چی با دوهزار تومن پنج تا نون سنگک می دن یا با هزار تومن سه تا نون بربری با صد تومن یه دونه نون لواش می دن.




بعضی مواقع با خودم فکر می کنم اگر رستاخیزی بشه و پدربزرگ و مادر بزرگ هامون یا یه نسل قبل از اونا سر از خاک بردارن و زنده بشن چه عکس العملی از خودشون نشون می دن یکم که بیشتر فکر می کنم با خودم می گم حتما اولین عکس العملی که از خودشون نشون می دن اینه سکته می کنن وقتی بیشتر تو تخیلاتم غوطه ور می شم با خودم فکر می کنم که فرزندای ما نسل امروز ایران بعد از ما چه حال روزی دارن اگه ما الان کاری نکنیم اون ها با چند تومن یه دونه نون می خرن با هزار تومن با دو هزار تومن با ده هزار تومن .......
نسل بعد از ما فرزندان ما راجع به ما چه فکری می کنن،همون فکری رو که الان من و شما در مورد پدر و مادرهای خودمون می کنیم که چرا انقلاب کردن برای چی، چرا گذاشتن براحتی فریب به خورن،چرا گذاشتن به همچین روزی برسیم.اگر من و تو الان کاری نکنیم فرزندان ما هم همین فکر رو در مورد ما می کنن که ما آدمی بی مسولیتی بودیم و اجازه دادیم وضع به همین صورت به مونه و به اون ها منتقل بشه.پس بیان با هم یه  فکری به حال و روز خودمون به کنیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر